یادداشت‌های طلبگی

 

 

🔸آنچه که جامعه ما از یک طلبه به عنوان محصول حوزه علمیه انتظار دارد، آن است که پس از یک دوره فراگیری ده ساله، چهار محور اساسی را در شخصیت خود فراهم آورد: تخصص، تخلق، تبلیغ و تعبد. ساختار حوزوی برای مورد دوم و سوم، هیچ برنامه بنیادینی ندارد. اگر طلبه‌ای بعد از دوره طلبگی‌اش، مبلغ خوبی می‌شود، یا اگر دارای زیست اخلاقی برجسته‌ای می‌شود، به تجربه و تلاش شخصی خودش وابسته است. اما این ساختار، برای مورد اول و چهارم، یعنی تخصص و تعبد برنامه‌ریزی شده است. نظام آموزش حوزوی لااقل در قرون اخیر، با درس‌های روزانه خود، و با بیتوته شبانه خود، به صورت ساختاری تلاش کرده است محصولی به جامعه ارائه بدهد که بعد از یک دوره فراگیری ده ساله، تا حد مطلوبی دارای دو بعد تخصص و تعبد باشد:

 

🔸مطابق برنامه‌های آموزشی سالیانه حوزه، طلاب بعد از یک دوره فراگیری قواعد فهم متن، وارد دوره تخصصی مطالعه متون اصیل فقهی – اصولی (و با فاصله زیاد اعتقادی-معارفی) می‌شوند تا نهایتا نه فقط به عنوان یک مسأله‌دان، بلکه به عنوان یک متخصص در زمینه دین، پا به عرصه جامعه بگذارند. اما برنامه روشنی برای آموزش مهارت‌های تبلیغی در این ساختار مشاهده نمی‌شود.

 

🔸از طرفی نیز، برنامه‌هایی که با عنوان دروس اخلاق در حوزه‌ها متداول است، بیش از پرداختن به جنبه تعادل و حریت اخلاقی، به تقویت روحیه تعبد و امور عبادی می‌پردازد. (مقصودم از تمایز بین تعبد و تخلق چیست؟ به رابطه "خود با خدا" گفته‌ام تعبد، و به رابطه "خود با خویشتن و خلق خدا" گفته‌ام تخلق. تعبد آن چیزی است که بدون نیت و قصد قربت، بی‌معناست. اما تخلق لزوما محتاج قصد قربت نیست.) حوزه به صورت ساختاری بر این مسأله سرمایه‌گذاری می‌کند که طلاب، در فضای مدرسه حضور مداوم داشته باشند تا هم در مجموعه‌ای از برنامه‌های دسته جمعی، به انجام مناسک دینی پایبند شوند، و هم سبک زندگی طلبگی –اعم از قناعت، سادگی، تمرکز و برنامه‌مندی- را بطور عملیاتی بیاموزند.

 

🔸این نوع از سبک زندگی ایزوله، که نه با جامعه ارتباط وثیقی دارد، و نه حتی به طلبه اجازه می‌دهد به همان ارتباطات خانوادگی سابق خود بپردازد، مشخصا اگر منجر به تضعیف جنبه اخلاقی و تبلیغی فرد طلبه نشود –که می‌شود- اما لااقل برای تقویت این دو جنبه برنامه‌ریزی نشده، بلکه هدفش تقویت روحیه تعبد طلبه، و در کنار آن تمرکز بر فراگیری تخصصی دروس است.

 

🔸دیدیم که ساختار حوزوی، دو محور از چهار محور شمرده شده را برگزید، برای پیشبرد آن تلاش کرد و دو محور دیگر –یعنی تخلق و تبلیغ- را به اهمال، به دست تقدیر سپرد. اما آنچه در دهه‌های اخیر، مانع از تحقق همان دو محور برگزیده –یعنی تخصص و تعبد- شده، عنصر وارداتی «نظام آموزشی ترمی-واحدی» است. این نظام آموزشی وام‌گرفته از دانشگاه، با قطع رابطه واقعی شاگرد با استاد، طلبه را به جای تلاش برای فراگیری تخصص، به تلاش برای کسب نمره ترغیب می‌کند، و با رسمیت مطلق بخشیدن به ساعات آموزش صبحگاهی، بیتوته شبانگاهی را غیر رسمی کرده، آنچنان که سالهاست، نه طلاب و نه اساتید، دیگر همتی در احیای برنامه‌های شبانه حوزه ندارند. این عنصر نامطلوب وارداتی آموزشی، ساختار حوزوی را بالمرّه عقیم کرده است.

 

🔸در بین ما، به نادرستی اینگونه فهم می‌شود که وقتی حوزه و دانشگاه می‌خواهند با هم وحدت کنند، باید در ساختار یکدیگر حلول کنند و با هم متحد شوند. این فهم نادرست، گاه در مسأله وحدت شیعه و سنی نیز به چشم می‌خورد، آنچنان که بعضی معتقدند پرداختن به مسائل اختلافی و متمایزکننده هر یک از دو طرف، ناقض وحدت است. در حالیکه وحدت، آن چیزی است که در اهداف و مقاصد طرفین رقم می‌خورد. معنای وحدت شیعه و سنی آن است که طرفین با احترام به عقاید متمایز کننده یکدیگر، باید در عرصه عمومی به سمت یک هدف و آن هم استقرار اهداف اسلام حرکت کنند. همانطور که وحدت حوزه و دانشگاه به این معناست که طرفین باید هدف واحدی برای رشد کشور در نظر گرفته و در جهت نیل به آن، هم‌افزایی کنند. حال آنکه ما در صدد هستیم وحدت را اینگونه محقق کنیم: با انهدام ساختار حوزه، و از آن طرف با تزریق اساتید طلبه به بدنه جامعه علوم انسانی دانشگاه. به نظر می‌رسد جامعه حوزوی ما در فهم مفهوم وحدت، به سوی ناکجا روان است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی